تقويم
ثانيه هاي انبوه
لاك پشت های ِ بی لاك
و تقديری پرتصادف
با بازی سر انگشتان ِ هشت پايی به نام پُل
پل ِ صراط ....
هيهات !
چه بر سَر ِ كهنه زخم های ِ عاشقی آمده است ؟
تاريخ
تجلّی ِ خيسی پلكهای ِ بسته
شتك اشك ِ شك ِ مسيح بر سپيدی ِ كفن
دفن مرداد در گور ِ بهمن
و اثر مهلك ِ بال زدن پروانه ای بدون بال
در رويا
بر كابوس ِ اصل و فرع ِ پرستش
ماه ِ نيايش
آه !
چه بر سر ِ رستگاری قبيله ی ِ انسان آمده است ؟
تولّد
راه بندان ترديد
جاده ی ِ پر ترك ِ بن بست
و اصابت ِ پر صلابت مشت ِ خشم
بر لبهای ِ نيمه باز مانده ی ِ لبخند ِ عبور
و حيران‍ی و حسرت ِ مكرر ِ عابدان
در نمايش ِ وارونه آيات
و نجوای ِ بی سرانجام ِ خستگی در خلوت ....
( چه رازها كه رمز شد
چه سازها كه سوز شد
چه عودها كه دود شد
چه دردها كه داغ شد
چه بزم ها كه باد شد
چه خواب ها كه خاك شد
چه شوق ها كه شرم شد
چه مِهرها كه رنج شد
چه ماه ها كه مرگ شد
چه شورها
چه شعرها
چه نورها
سياه شد ! )
افسوس !
چه بر سر ِ تاريخ و تقويم ما
چه بر سر ِ تولّد ِ من
آمده است !
و اینک ایستاده ای بر قله یقین ، با کوله باری از درد و رنج و تجربه ، و ناظر بر گذشته و حال و آینده تاریخ و در این میان بسی ما را سعادت که با تو هستیم. پیشاپیش تولدت را تبریک می گوییم و آرزوی بهروزی و موفقیت بیش از پیش را برایت ای استاد و سرورگرامی.
پاسخحذفتولدتو،تولدی دوباره بود برای آزادانه نفس کشیدن...
پاسخحذف...قدومت مبارک...
علی جان یادت هست که گفتی معجزه برای کسانی اتفاق میفتد که به آن اعتقاد دارند...واقعا همینطوری بودها...تولدت مبارک
پاسخحذفحسن تو همیشه در فزون باد/ رویت همه ساله لاله گون باد/ اندر سر ما خیال عشقت/ هر روز که باد در فزون باد/ هر سرو که در چمن در آید/ در خدمتِ قامتت نگون باد/چشمی که نه فتنهء تو باشد / چون گوهر اشک غرق خون باد/ چشم تو زبهر دلربایی / در گردن سحر ذو فنون باد/ هر جا که دلست در غم تو / بی صبر و قرار و بی سکون باد/ قد همه دلبران عالم / پیش الفِ قدت چو نون باد/ هر دل که ز عشق توست خالی / از حلقه وصل تو برون باد/ لعل تو که هست جان حافظ / دور از لب مردمان ِدون باد.
پاسخحذفخسروا گوی فلک در خمِ چوگان تو باد/ ساحتِ کون و مکان عرصه میدان تو باد.
تولدت مبارک خان داداش جان. حی و قیوم باشی و ما هم همیشه با تو .
با سلام به همه دوستان ِ نازنينم كه در اين وبلاگ مي نويسند .
پاسخحذف15 مرداد روز تولد ِ برادرم علي است . بهترين اتفاق ِ زندگي من ، آشنايي با استاد علي شالچيان بوده و هست . عزيزي كه تاريخ ِ زندگي ام را به دو بخش پيش و پس از خود تقسيم كرده است . برادرم علي ، هميشه و همه جا با شكيبايي و مهرباني همراهي ام كرده است . خدا، قرآن، عشق، عرفان، ابن عربي و ... و همه ي رازهاي ِ معنويت را از او آموخته ام . هر چند هميشه در برابر داشتن چنين استاد بزرگواري، شرمسار بضاعت ِ اندك خود بوده ام و هستم .
برادر مهربانم؛ علي جان، بگذار جسورانه ولي با فروتني ميلاد تو را به خودم تبريك بگويم .
سرور و استاد گرامی خان داداش جان، همیشه ما پشت سر شما بوده ایم و خواهیم بود. افتخار ما این است که شاگرد شما هستیم. از رهگذر خاک سر کوی شما بود / هر نافه که در دست نسیم سحر افتاد. قربونت برم. همیشه پیروز و شاد و خندان باشی.
پاسخحذفامروز هر چه میبینم،یه جوردیگست،همه شادند، ولی نه!
پاسخحذفهمه ازخود بیخود شدند،میگن اتفاقی افتاده!
همشون مست مست ترانه سردادند...
" تـــــازه شدیم"
مبارکه،خیلی خیلی...مبارکه