بر نیمکتی چوبی
در گذرگاه عبورتانک ها
نشسته بودیم ،
روبروي هم ...
نگاه من
از ترانه پر بود ؛
و حنجره تو
ناقوس ِ مرگ " دوستت دارم " ها ....
کودکی کولی نخ بادبادک اش را
به من فروخت !
و تو روياي رهايي را
از قفس قناري دزديدي !
به تو گفتم :
بر قلّه ي ِ گونه هايت برف مي بارد ؟!
به من گفتی :
زمستان است ، زمستان است ....
و اکنون نام ما
برروی قبر مشترک ....
( دندان های چرک و پر تعفن ِ جنگ
به نام ِ نامی دوزخ ! )
و اکنون
ای کاش های من ...
و اینک
هیهات های تو ...
نشسته در گلوگاه عبور خوک ها
میان پلک های ما ....
این کابوس
که درخط های پیشانی من مرده !
تو را هم دفن خواهد کرد ؛
در گذرگاه عبورتانک ها
روبروي من ....
در گذرگاه عبورتانک ها
نشسته بودیم ،
روبروي هم ...
نگاه من
از ترانه پر بود ؛
و حنجره تو
ناقوس ِ مرگ " دوستت دارم " ها ....
کودکی کولی نخ بادبادک اش را
به من فروخت !
و تو روياي رهايي را
از قفس قناري دزديدي !
به تو گفتم :
بر قلّه ي ِ گونه هايت برف مي بارد ؟!
به من گفتی :
زمستان است ، زمستان است ....
و اکنون نام ما
برروی قبر مشترک ....
( دندان های چرک و پر تعفن ِ جنگ
به نام ِ نامی دوزخ ! )
و اکنون
ای کاش های من ...
و اینک
هیهات های تو ...
نشسته در گلوگاه عبور خوک ها
میان پلک های ما ....
این کابوس
که درخط های پیشانی من مرده !
تو را هم دفن خواهد کرد ؛
در گذرگاه عبورتانک ها
روبروي من ....
سلام استاد گرامی، اگر همه کس و هم چیز دفن شود زنده بودن شما مهم است. واقعا زیبا و عمیق بود.پاینده باشید.
پاسخحذفاین کابوس
پاسخحذفکه درخط های پیشانی من مرده !
تو را هم دفن خواهد کرد ؛
در گذرگاه عبورتانک ها
روبروي من ....
استاد عزیز چقدر زیبا خیال های انسانی رو تصویر می کنید،پیروز و پاینده باشید...
شعرتان چون عبور باران است بر خشکسالی روزهایمان....
پاسخحذفچل سال رنج و غصه کشیدیم و عاقبت - تدبیر ما به دست شراب دو ساله بود
پاسخحذفچقدر تعبیرهای زیبا و با معنایی ...
پاسخحذف