1
" خدا ، خود را می بخشد ، می دانم ! "
روسپی عاشقانه می گریست...
2
جغد ِ عاشق
بهتر از پروانه ای تنهاست ،
نه خراب شو
نه سراب !
3
تو بی من ؟! کجا ؟
من چمدان راز های تو هستم
نکند مأمور های ِ مؤمن مرز
مرا در شکاف های ِ تن ات بیابند ؟
4
" آقا ، انگشتان ام درد می کند
سیگار را بردار ، کبریت را بردار ، آتش بگیران
بگذار گوشه ی لب هام ... "
( نمی توانم باران من
همه جای خاطره ات ، خاطره ام درد می کند
بگذار در خلوت ِ دردهای مدام
شراب بیندازیم ، مست شوی ، مست شوم )
انگشتان ام درد می کند بانو
از آغوش ِ شعرهام بیرون بیا
5
من و شب
شراب ِ گندم و ساقی
رقص مستان
تو بلرز تا زمین نلرزد
6
شب را با تو آغاز می کنم
نه ! هر شب را بی تو می کشم
عشق از ما گریخت
حالا چه فایده که بدانی ، که بدانم
از زخم های کدام خاطره كمتر
خون می چکد هنوز ؟!
7
نه شبنم ، نه باران
شک ،
شبانه می چکد از آسمان ِ نگاه ،
می بینی ؟!
بسیار زیباست.سرشار از احساس پاک عاشق بودن...
پاسخحذف