۱۳۸۹ دی ۴, شنبه

غرش تیک تاک عقربه ها


غرش تیک تاک عقربه ها
می نالند :

انتظار
انتظار
انتظار

صبح دم
پیکر ِ بی تاب ِ مسیحی دیگر
در زادروز ِ مسیح ِ اساطیر
می رقصد
بر فراز ِ صلیب ِ سپیده ...

زوزه ی ِ آتش
گلوله های ِ هدفمند
آه ؛ آری
می دانم
فرشتگان ، فردا
ردّ ِ شتک ِ خون را
بر پیراهن ِ پاره پاره ات
می بویند و می نالند :

انتظار
انتظار
انتظار


۴ نظر:

  1. آری
    می دانم
    فرشتگان ، فردا
    ردّ ِ شتک ِ خون را
    بر پیراهن ِ پاره پاره ات
    می بویند و می نالند :

    انتظار
    انتظار
    انتظار

    بی نهایت زیبا بود...زیبا تر از آن چیزی بود که بشه بیان کرد...واقعا ممنونم که کارهای خودتون رو تو بلاگ می ذارین...واقعا زیباست...

    پاسخحذف
  2. بسسیار عالی بود استاد و سرور گرامی، امیدوارم که قدر دان زحماتتان باشیم.

    پاسخحذف
  3. چه باید کرد؟اینجا هجوم شک وتباهی وتردید است...

    پاسخحذف
  4. عزیز دل ، بسیار زیبا ، پر معنی ، و ... بود ، ممنون.

    پاسخحذف